مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19364 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

كرامت و تكريم
جايگاه تكريم در روابط اجتماعي
«و لقد كرّمنا بني آدم» (اسراء /70)
و ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم.
به طور كلي در برخوردها و رفتارهاي اجتماعي، روابطي كه انسانها با هم برقرار ميكنند تابع دو ديدگاه است . يا بر مبناي ديدگاه «كرامت» است و يا بر مبناي ديدگاه «اهانت» است . بر اساس اين دو نوع نگرش ، روابطي كه انسانها با هم دارند يا مبتني بر «تكريم» وگرامي داشتن است و يا مبتني بر «استخفاف » و حقير شمردن است. در يك نگاه،انسان موجودي است با ارزش و شريف و صاحب كرامت ذاتي و «حاصل بر و بحر» 1 و در نگاه ديگر موجودي است بي ارزش و حقير و فاقد كرامت ذاتي و صرفاً طبيعي .
هرگونه كه انسان را تلقي كنيم، همان گونه با او برخورد مي كنيم . اگر انسان را موجودي صاحب كرامت بدانيم، تلاش مي كنيم اين كرامت را در او تقويت كنيم، و به عكس اگر ديگران را بي كرامت بدانيم، از سر تفرعن، آنان را كوچك شمرده ، مورد اهانت و حقارت واسخفاف قرار ميدهيم . خداوند در مورد كرامت ذاتي انسانها، در آيه 70 سوره اسراء فرمود: «و لقد كرمنا بني آدم» (ما فرزندان آدم را - نوع انسان را - كرامت بخشيديم) و همچنين فرعون را، به عنوان نمونه نگرش و برخورد تحقير آميز با انسان معرفي كرده است:
«فاستخف قومه فاطاعوه انهم كانوا قوماً فاسقين.» 2
او (فرعون) قومش را استخفاف كرد، پس اطاعتش كردند كه آنها قومي فاسق بودند.
فرعون، سمبل برخورد تحقير آميز با انسان است كه بقاي نظام فرعوني و مناسبات سلطه و استثمار و استحمار ، جز در چهار چوب تهي كردن انسانها ميسر نميشود.
انسان خفيف است كه مطيع فراعنه ميشود و اين نيست مگر به سبب «فسق» 3 او. انساني كه كرامت خود را زمين ميگذارد؛ انساني كه پذيراي اهانت ميشود، ابتداً بايد فاسق شده باشد، بايد از محتواي الهي خود عدول كرده باشد، تا پذيراي استخفاف ستمگر و حكومت ستم شود. اصولاً راه و رسم و سيره همه جباران و حكومتهاي خودكامه و فاسد بر اين است كه باري ادامه تفرعن و خودكامگي خود، مردم را خفيف سازند، تهي كنند و آنها را از نظر تفكر در سطحي نگاه دارند كه خطري برايشان ايجاد نشود با تحميق آنها و خرد كردن شخصيت حقيقي شان، آنان را به صورت ابزار وادواتي براي مقاصد خود سازند. جالب آنكه در آيه فوق علت پذيرش استخفاف و قدرت گرفتن فراعنه را در فسق مردم معرفي ميكند: «آنها گروهي فاسق بودند»، كه اگر فاسق نبودند و از اطاعت خدا و فرمان عقل خارج نشده بودند و خود را از محتواي الهي، انسان خويش تهي نساخته بودند، تسليم هيچ فرعوني نميشدند آنها خود كرامت خويش را لگدمال كرده بودند، آن گاه تسليم استخفاف فرعوني شدند، آنها فاسق بودند كه تن به تبعيت فاسق دادند.
بنابر آنچه گذشت، به اعتباري در برخورد با انسان دو ديدگاه وجود دارد:
1- ديدگاه «الهي» كه انسان را با كرامت ميداند و نحوه برخورد با انسان را برخورد از سر تكريم ميخواهد.
2- ديدگاه «فرعوني» كه انسان را براي اينكه به زير سلطه بكشد، استخفاف مي كند او را حقير ميداند و دست به تحميقش ميزند، كه اگر انسان خرد شد، خفيف شد، سبك شد ، تن به هر خواري و پستي ميدهد.
منطق عملي پيامبر (ص)
سيره انبيا در برخورد با انسان، سيره الهي است . آنها «كريم» بودند و برخوردهايشان «كريمانه» ؛ «صاحب كرامت» بودند و اهل «تكريم» مردم. انسان تا كرامت نداشته باشد، نميتواند تكريم كند و رسول خدا (ص) با كرامتترين انسانها بود، چنانكه سيره نويسان در وصف آن حضرت نوشتهاند: «كان اكرم الناس» ؛ 4 و علي (ع) در توصيف اين شأن رسول اكرم (ص) او را گراميترين فرد عشيره و خاندانش معرفي كرد. 5 او گراميترين خلق خدا بود، كه خداوند در كتاب شريفش به وجود گرامي او سوگند ياد ميكند و ميفرمايد:
«لعمرك انهم لفي سكرتهم يعمهون.»6
به جانت سوگند اينها در مستي خود سرگردانند.
قاضي عياض پس از ذكر اين آيه شريفه و بيان اينكه خداوند در اينجا نهايت تعظيم و تكريم را نسبت به آن وجود عزيز عنوان فرموده است ، از قول ابن عباس نقل ميكند: «ما خلق الله تعالي، و ما ذرأ ، و ما برأنفساً اكرم عليه من محمد (ص) و ما سمعت الله تعالي أقسم بحياة أحد غيره.» 7(خداوند تعالي وجودي را گراميتر از محمد (ص) خلق نكرد و نيافريد و لباس هستي نپوشانيد، و من نشنيدهام كه خداوند جز به وجود (گرامي) او به كس ديگري سوگند ياد كرده باشد). و از ابوالجوزاء 8 نيز شبيه به همين سخن نقل شده است .9
آن حضرت «اكرم خلق» بود و بيشترين تكريم را در رفتارش نسبت به خلق خدا داشت . او كه مزين به وصف «لولاك لما خلقت الافلاك » 10 بود، در مناسبات اجتماعي خود آن قدر بيپيرايه وعاري از هر تكلف و افتاده بود كه گويا بشري است مثل ساير مردم بي هيچ مزيتي ، 11 و سيره اجتماعياش بر تكريم انسانها استوار بود و آن چنان آنها را مورد احترام قرار ميداد و گرامي ميداشت و شخصيت ميبخشيد كه تصورش نيز دشوار بود . حضرت حسين (ع) گويد از پدرم از مجلس رسول خدا (ص) پرسش كردم ، فرمود:
«(پيامبر) در مجلسش بهره هر كس را عطا مي كرد (هيچ كس بي بهره از مجلس رسول خدا نمي ماند و چنان با كرامت با افراد برخورد مي كرد كه ) هيچكس گمان نمي برد از او گراميتر هم كسي باشد... مجلس او مجلس گذشت، حيا، راستي و امانت بود؛ در آن صداها بلند نميشد (و داد و قال نبود) ... انسانها در مجلس رسول خدا متواضع بودند و بزرگ را گرامي مي داشتند و با كوچكترها مهربان بودند؛ حاجت انسان حاجتمند را بر خويش مقدم داشته روا ميكردند وغريب و بي كس را نگهداري و رسيدگي مينمودند.
حسين (ع) گويد به پدرم گفتم : سيره آن حضرت با همنشينانش چگونه بود؟ فرمود: هميشه خوشرو و خوشخوي و نرم بود، خش و درشتخو و سبكسر و فحاش و عيبجو نبود و كسي را مدح نميكرد... هرگز كسي را سرزنش نميكرد و از او عيب نميگرفت ، و لغزش و عيبهاي مردم را جستجو نميكرد... براسائه ادب شخص غريب در پرسش و گفتار شكيبا بود، تا آنجا كه اصحاب درصدد برخورد (با آن شخص مزاحم) ميشدند، و (آن حضرت) مي فرمود: وقتي حاجتمندي را ديديد ياري و كمكش كنيد هرگز ثناي كسي را نميپذيرفت مگر آنكه به عنوان تشكر (از آن حضرت ) باشد. و كلام احدي را قطع نميكرد مگر آنكه از حد گذشته باشد كه در آن صورت با نهي و يا برخاستن كلام او را ميبريد.» 12
رفتار اجتماعي پيامبر مبتني بر تكريم انسانها، چنين بود و توصيه مي كرد كه برادران ديني خود را گرامي بداريد كه اگر كسي برادر مسلمان خود را تكريم كند ، خداي عز و جل را تكريم كرده است :
«من أكرم أخاه المسلم فانما يكرم الله عز و جل.» 13
آن حضرت به هيچ وجه اجازه تحقير كردن نميداد و مسلمانان را از اينكه يكديگر را تخفيف كنند پرهيز ميداد:
«لا تحقرن أحداً من المسلمين فان صغيرهم عندالله كبير.» 14
مبادا فردي از مسلمانان را كوچك شمرده تحقير كنيد كه كوچك آنان نزد خدا بزرگ است .
رفتار آن حضرت گوياي نگاهي از سر كرامت به انسان بود . چنانكه سيره نويسان درباره برخوردهاي وي مينويسند:
«به هر كس ميرسيد ابتدا سلام ميكرد و هر كس براي خواستهاي نزد آن حضرت ميآمد در انجام كار وي بردباري مي كرد (تا خواستهاش برآورده شود) و يا آن فرد خود منصرف شود. هرگز نشد كسي دست پيامبر را بگيرد و آن حضرت جلوتر از طرف، دست خود را از دست وي بكشد. و چون به مرد مسلماني ميرسيد ابتدا با او مصافحه مي كرد و چون مشغول نمازبود و كسي در كنارش مينشست نماز خود را تخفيف مي داد و تمام مي كرد ورو به او مي كرد و مي فرمود: آيا حاجتي داري؟ هر كس بر وي داخل مي شد او راتكريم مي كرد چنانكه گاهي لباس خود را زير او پهن ميكرد و يا او را بر تشك خود مينشاند.»15
اين موارد، نمونههاي روشني است از اينكه پيامبر خدا با مردم چگونه بود و به چه نحو تكريمشان ميكرد.درحالي كه كراهت داشت جلوي پايش بلند شوند، 16 و دوست ميداشت با او بدون تكلف و مجامله و به راحتي برخورد كنند، اما خود ازسر تكريم انسانها چنان احترامشان مي كرد كه موجب شگفتي است . صحنه زيبايي را نقل كردهاند كه مردي وارد مسجد شد در حالي كه پيامبر به تنهايي نشسته بود. (با وارد شدن آن مرد) حضرت بلند شد و جا باز كرد، مرد (در شگفت شد و ) گفت : اي رسول خدا جا كه بسيار است ! فرمود: «حق مسلمان بر مسلمان است كه اگر ديد برادرش مي خواهد بنشيند (احترامش كند و) بلند شود و برايش جا باز كند .17
اين ارزش گذاري به افراد، در جاي جاي رفتار اجتماعي پيامبر تجلي داشت، چنانكه أنس بن مالك در بيان آن ميگويد:
« كان رسول الله (ص) يعود المريض ، و يتبع الجنازة و يجيب دعوة المملوك.» 18
(عادت پيامبر چنين بود كه ) مريض را عيادت ميكرد و جنازه را مشايعت مينمود و دعوت برده را اجابت ميكرد.
او از هر گونه رفتاري كه بوي تفرعن و خوي تكبر ازآن استشمام ميشد بيزار بود و از هر حركتي كه تشبه به اشرافيت و سلطنت داشت متنفر بود و پرهيز ميكرد، چنانكه حضرت صادق (ع) فرمود:
«كان يكره أن يتشبه بالملوك.» 19
(پيامبر ) بد مي دانست كه تشبه به سلاطين داشته باشد.
او اجازه نمي داد كه كسي او را با پاي پياده همراهي كند در حالي كه خود سواره بود ، مگر اينكه حضرت آن فرد را همراه خود سوار مي كرد و اگر نمي پذيرفت ، مي فرمود: شما جلو برو و در فلان مكان منتظر باش و اگر كاري داري در آنجا يكديگر را ملاقات مي كنيم. 20چرا كه جز اين را استخفاف انسانها مي دانست و آن كه صاحب كرامت است ، با مناسبات خلاف تكريم رفتار نمي كند. اين سلاطين وملأ و اشراف و مترفان هستند كه براي كسب اعتبار نياز به جلوههاي دروغين رفتاري دارند ،آنها هستند كه براي بزرگ داشتن خود حقير خويش نيازمند خفيف ساختن ديگرانند ، نه رسولي كه«اكرم» انسانهاست ،و نه آنكه از «كرامت» ذاتي خود(به سبب «فسق» ) تهي نشده است .
پيامبر (ص) حتي در نگاه كردن به افراد هم تكريمشان ميكرد و هميشه با لبخندي سراسر رحمت و كرامت با آنان روبهرو ميشد و پذيرايشان ميگرديد، چنانكه جريربن عبدالله نقل كرده است كه نشد با آن حضرت برخورد كنم و او به من تبسم ننمايد. 21 و بدرستي گفته شده است : «كان أكثر الناس تبسما» 22 (او بيشتر از هر كس متبسم بود.) و از سر تكريم ياران خويش، حتي در نگاه كردن به آنان هيچكس را فرو گذار نميكرد و نگاهش را بين اصحابش تقسيم ميكرد، و به مساوات به اين و آن نگاه ميكرد:
«كان رسول الله (ص) يقسم لحظاته بين أصحابه، ينظر الي ذا و ينظر الي ذا بالسوية.»23
به منظور احترام كامل، اصحابش را با كنيه خطاب ميكرد و آنها را از سر تكريم با آن اسمي كه بيشتر دوست داشتند ميخواند و هرگز سخن كسي را قطع نميكرد:
«يكني اصحابه و يدعوهم بأحب أسمائهم تكرمة لهم و لا يقطع علي أحد حديثه.» 24 او انسانها را واجد كرامت ميدانست و اساس اصلاح را بر رشد كرامت انسانها قرار داده بود. انسانها از زاويه نگاه مكتب او يا «مؤمن» هستند و يا صاحبت «عزّت» و يا «فرزند آدم » و واجد «كرامت» 26 ؛ همان طور كه نمونه تامّ تربيت نبوي، علي (ع) آن هنگام كه مالك اشتر نخعي را جهت فرمانداري مصر اعزام مي كرد، در عهدنامه معروف خويش ، اين زاويه ديد را در معرضش قرار داد و فرمود: مردمان دو دستهاند، دستهاي برادر ديني تواند ، و دسته ديگر در آفرينش با تو همانند:
«فانهم صنفان : اما أخ لك في الدين و اما نظير لك في الخلق.»27
آنها كه برادر ديني تواند و خويشاوند عقيدتي ات، حقوقي بر گردن تو دارند و آنها كه در خلقت مانند تواند و خويشاوند نوعيات، حقوقي به تناسب خويش . امام (ع) نگاه مسلمان را به همه انسانها ، چه آنان كه همكيش او هستند و چه آنان كه همنوع او ميباشند ، تصحيح مي كند و نسبت به هر يك سفارشهايي مينمايد؛ چرا كه بني آدم را واجد كرامت الهي ميداند.
حضرت صادق (ع) از پدران گراميش نقل كرده است كه زماني (در عصر حكومت امام علي (ع) ) امير مؤمنان (ع) در راه با مردي از اهل كتاب برخورد كرد، مرد از او پرسيد كه مقصدش كجاست . امام گفت عازم كوفه است و آن مرد نيز در همان مسير به مكان ديگري ميرفت . مقدار مشترك راه را با هم مصاحب شدند تا به جايي رسيدند كه مسيرها جدا ميشد، اما امام از راه خود به سوي كوفه جدا شده و همراه آن مرد وارد مسير او شد. مرد كتابي با شگفت

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.